- 6 -
الإمام ناصر محمد اليماني
17- شوّال - 1428 هـ
29 - 10 - 2007 مـ
۷-آبان-۱۳۸۶ه.ش.
ای محمدی! همانا که ما با حدیث پروردگارعالمیان، قرآن عظیم با شما محاجه میکنیم. اگر به شما مجال داده و باب جدال با روایات را برای شما باز کنم، با باطل که خداوند برهانی برای آن نازل نفرموده است، برمن غلبه خواهید کرد. در مورد امام یازدهم که قبل از من بود به شما خبر خواهم داد. ذکر نام ایشان مهم نیست، آنچه که در مورد ایشان مییابم این است که هزار سال قبل از ظهور من، از دنیا رفته یا به قتل رسیده است. به این معنی که میان ایشان و من دقیقاً هزار سال فاصله است. به نظر میرسد ایشان به قتل رسیده باشند، ولی میترسم که نسبت ناحق به خدا بدهم و برای همین میگویم: هزار سال قبل از دنیا رفته یا به قتل رسیدهاست و بین برانگیخته شدن من و ایشان هزار سال فاصله است جناب محمدی. من جز حق چیزی به شما نمیگویم. چنین دریافتهام که خداوند هزارسال قبل، ذکر را از مسلمانان دور کرد [ضَرَب] و بیان حقِّ قرآن را از آنان گرفت چون مردمانی مسرف بودند و از اعتصام و تمسک به حبل الهی سرباز زده و به دستهها و گروههای مختلف تقسیم شدند و ائمه و اهل ذکر را که اؤلی الأمر و ملجأ [پناه] آنان در مسایل بودند، به قتل رساندند. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ} صدق الله العظيم [النحل:۴۳].
و از آنجا که ذکر (قرآن) حجت و مرجع است، خداوند آن را از تحریف مصون نگاه داشت تا دیگر بهانه و حجّتی در پیشگاه خداوند نداشته باشید. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿٩﴾} صدق الله العظيم [الحجر].
ولی میبینم مسلمانان آنها را به قتل رساندند و برخی را خداوند از دنیا برد و مردم از امر آنها اطاعت نکردند، همانگونه که از فرمان خداوند اطاعت نکردند، درحالیکه خداوند به آنها یاد داده بود چگونه ائمه خود را که خداوند برایشان برگزیده بشناسند. کسانی که وقتی علما در حدیث و روایات دچار اختلاف میشدند، علم حقّ را از قرآن برایشان استنباط میکردند و حق را از باطل (که مخالف آن چیزی است که خداوند در قرآن عظیم نازل کرده است)، برایشان روشن میساختند.
ای محمدی! برتوست که بدانی در زمان ظهور، کافرترین مردم نسبت به مهدی منتظر، اهل سنت و شیعیان هستند. دلیل آن هم این است که به خود جرأت داده و جسارت کردهاند تا بر مهدی منتظر نامی غیر از صفتش «مهدی منتظر» بنهند. آنها نمیتوانند از رسول الله حدیث حقی بیاورند که در آن فرموده باشد نام مهدی منتظر «محمد» است بلکه ایشان فرمودهاند:
[من سماه فقد كفر]
صدق رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.
[هرکس نامی برایش قایل شود (نسبت به او) کافر میشود]
و فرموده است:
[يواطئ اسمه اسمي]
صدق رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.
[نام او با نام من همپوشانی و همراهی دارد}
ای جماعت اهل سنت و شیعیان! هرچقدر هم از بیان حق و آیات الهی درعالم وجود، نشانههای آشکار و شگفتانگیز برای شما بیاوریم؛ بازهم معنی «التواطؤ» را نمیفهمید و به هیچوجه نسبت به امر من یقین نمیکنید، چون گرفتار فتنهی نام شدهاید، نامی که درست و برحق نیست. اهل سنت میگویند: «چگونه او را تصدیق کنیم، درحالیکه نام مهدی منتظر محمد بن عبدالله است؟» و شیعیان هم میگویند: «چگونه تصدیقش کنیم درحالیکه نام مهدی منتظر محمد بن حسن عسکری است؟».
ای جماعت اهل سنت و شیعیان! رضایت شما هدفی است که نمیتوان به آن دست یابم. رضایت شما برای من اهمیتی ندارد که برای کسب آن بهناحق، پیرو امیال و خواستههای شما گردم و سزاوار نیست جز حق چیزی به خدا نسبت دهم. روح آخرین امامِ قبل از من که صلوات و سلام براو باد، هزار سال قبل به نزد پروردگارش رفته است و دلیلش هم این بود که مسلمانان گمراهی را بیش از هدایت دوست داشتند و آن را ترجیح دادند و لذا خداوند هزار سال قبل، آنها را در تاریکی، سرگردان رها کرد و فرقهها و طوائف آنها بیشتر شد و به احزاب و گروههای زیادی تقسیم شدند و خداوند بیان ذکر را از آنان گرفت چرا که مردمانی اسرافکار بودند و امامی را میخواستند که مسیری را درپیش گیرد که منطبق با خواسته آنان است و از امیال و هواهای آنان پیروی کند یا تلاش میکردند او را به قتل برسانند یا امامت او بر مسلمین را انکار کنند. خداوند تعالی میفرماید:
{أَفَنَضْرِبُ عَنكُمُ الذِّكْرَ صَفْحًا أَن كُنتُمْ قَوْمًا مُّسْرِفِينَ ﴿٥﴾} صدق الله العظيم [الزخرف].
و اما معنی فرموده خداوند تعالی:
{أَفَنَضْرِبُ عَنكُمُ الذِّكْرَ صَفْحًا}،
و «الإضراب» یعنی بازگرفتن از جانب خداوند و او ارواح اهل ذکر را بالا میبرد و مردم کسی از علمای امت که از ائمه باشند را پیدا نمیکنند تا در مورد «بیان» ذکر حکیم از او سؤال کنند، چرا که مردمانی اسرافکارهستند که گمراهی را به هدایت ترجیح داده و بیشتر میپسندند و برخی از آنها امامان را کشتند یا اقدام به کشتن آنها کردند. آنها میخواهند که حکومت، اجباری (یک پادشاهی موروثی)باشد و اختیار خداوند در این امر و انتخاب ائمه و اولیای امر توسط خدا را رد میکنند، کسانی که خداوند فرمان داده است بعد از خداوند و رسولش از آنان اطاعت شود و نافرمانی دربرابر آنان نافرمانی در برابر خداوند و رسولش صلی الله علیه وآله و سلم است.
واما مقصود از فرمودهی خداوند تعالی: {صَفْحًا} مدت دور شدن و برداشته شدن ذکر است که برابر هزار سال است. چون «الصفح» یعنی انگشتان دست راست و چپ که وقتی در کنار هم قرار میگیرند میتوان با آن مشتی خاک یا گندم یا آرد و... با آنها برداشت. خداوند ده انگشت را رمز ده «صد سال» یعنی «هزار سال» بر اساس محاسبات ما قرار داده است. خداوند تعالی میفرماید:
{يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ ﴿٥﴾} صدق الله العظيم [السجدة].
و اما {الْأَمْرَ}، این بیان حق قرآن است که با وحی تفهیمی به قلب ائمه در زمین نازل میشود و سپس بهسوی خدا عروج میکند. مقصود روح امام یازدهم است که بهسوی پروردگارش میرود، در روزی که مدت آن به اندازه هزار سالی که شما محاسبه میکنید و این فترت و مدت زمانی است که علم از مردم گرفته و قطع شده تا روزی که دوباره بعد از هزار سال [بر اساس محاسبات شما] بهسوی زمین نازل گردد و این براساس تقویم ۲۴ ساعته ماست و از روزی که خداوند روح امام یازدهم را بالا برد تا روزی که امام دوازدهم مهدی منتظر را برمیانگیزد، هزار سال زمینی طول میکشد و این معادل یک سال بر اساس تقویم فلکی خورشید [حساب زمان در خورشید] و هزار سال براساس محاسبات ایام ۲۴ ساعته ما است.
ولی بر اساس تقویم و محاسبات زمانی در زمین مفروشه؛ بیان فرق میکند و فاصله زمان بین اولین خلیفه بشر آدم، تا آخرین خلیفه از خلفای خداوند مهی منتظر، معادل گذشتن هزار سال براساس محاسبه ایام در زمین مفروشه است.
اسرار حساب در کتاب براساس جرم آسمانی فرق میکنند. برای مثال فرموده خداوند تعالی:
{يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ ﴿٥﴾} صدق الله العظيم [السجدة].
بیان این آیه، منحصر به حرکت یک جرم آسمانی نیست. اگر آن را با حساب زمان در زمین مفروشه تطبیق دهیم؛ فاصله زمانی بین اولین خلیفه خداوند آدم تا آخرین خلیفه مهدی منتظر را به ما خواهد داد و اگر هزار سال را با حساب زمان، در ماه تطبیق دهیم راز دیگری را به ما میدهد و اگر با حساب زمان در خورشید تطبیق دهیم؛ باز راز دیگری را به ما میدهد. خداوند آیات مربوط به محاسبات [زمان] را منحصر به یک جرم آسمانی نکرده است و هر جرمی حسابی جدا دارد. هم خورشید هم ماه و یا سیاره سقر....
به هر صورت، نمیخواهم اسرار حساب در کتاب که حول دوران اجرام آسمانی است را موشکافی کرده و در آنها خوض کنم تا دنبال موعد نزول عذاب نگردید و منتظر نشوید تا سیاره سقر [که سیاره دهم مینامید] را ببینید و بعد مهدی منتظر را تصدیق کنید. موعد آمدن سیارهای که با نام سیاره دهم میشناسید نزدیک شده است و بشریت هم چنان از ذکرشان [قرآن عظیم] روگردان هستند و خواهند دانست بازگشتشان به کجاست[اشاره به آیه کریمه سوره الشعراء: ....وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ ﴿٢٢٧﴾] این ذکرمحفوظ از تحریف بیش از ۱۴۰۰ سال قبل از برانگیخته شدن مهدی منتظردر دست آنان است و از آن پیروی نمیکنند و تمام بشریت از این کتاب باخبر شدهاند و پیرو آن نشدند و همچنان نسبت به آن شک دارند، تا خداوند با عذابی که از سیاره عذاب نازل میشود گرفتارشان کند...
وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..