- 52 -
الإمام ناصر محمد اليماني
24 - ربیع الأول - 1432 هـ
28 - 02 - 2011 مـ
۹-اسفند-۱۳۸۹ه.ش.
03:12 صبح
ـــــــــــــــــــــ
بیان حق فرموده خداوند تعالی:
{ وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا ﴿١﴾ فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا ﴿٢﴾ فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا ﴿٣﴾ فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا ﴿٤﴾ فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا ﴿٥﴾ } صدق الله العظيم [العاديات].
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمد رسول الله خاتم الأنبياء والمُرسلين إلى الناس كافة وكافة أنبياء الله ورُسله من الجنّ والإنس وأصلي عليهم وعلى آلهم الطيبين وجميع المُسلمين وأسلمُ تسليماً.
ای شیخ کریم که با نام ادارهی پایگاه «اشراف انلاین» به ما جواب دادهای، به صورت ناشناس با امام مهدی ناصر محمد یمانی گفتوگو نکن؛ بلکه شخص کریم خود را معرفی نما تا ما و تمام مسلمانانی که این خبر بزرگ را پیگیری میکنند؛ شما را بشناسیم و اگر میبینی که امام ناصر محمد یمانی مانند دیگر مدعیان مهدویت است که بدون علم و هدایت و کتابی روشنگر سخن میگویند، در برابرمان حجت حق اقامه کن و هیهات هیهات؛ به خداوند زمین و آسمانها قسم که من امام مهدی هستم و با آیات محکم با شما مجادله میکنم که برای عالم و جاهلتان بینه و روشن هستند و برای همین تمام کسانی که خداوند آنها را در جریان بیان حق قرآن با قرآن توسط امام مهدی قرار میدهد نمیتواند در بیان حق او کوچکترین ایرادی بیابند.
پیش از این برایتان فتوا داده بودیم که چگونه میتوانید بیان حق قرآن را که با وحی تفهیمی از جانب پروردگار به قلب القا میشود تشخیص دهید. بیان با برهان مبینی که از آیات محکم قرآن برایتان استنباط شده، آورده میشود تا بدانید وحی تفهیمی است نه وسوسه شیطان رجیم؛ پس به کجا میروید؟ از خدا پروا کرده و مرا اطاعت نمایید. به دعوت به پذیرش حکمیت خداوند پاسخ دهید؛ چیزی جز استنباط حکم حق خداوند در موارد اختلاف دینیتان برعهده امام مهدی نیست؛ ما حکم روشن خداوند را از آیات محکم کتاب برایتان میآوریم تا ذکری برای خردمندان باشد و سزاوار نیست که جز حق به خداوند نسبت دهیم و شایسته است که تنها از حق پیروی شود.
اما اگر بیان قرآن با ظن و از پیش خودتان باشد-همانند بیان شیخ المحمودی-میبینید که اصلا نمیتوان از جانب خداوند رحمان برای بیان برهانی آورد؛ المحمودی نمیتواند برای بیان خود دربارهی این آیه از محکمات قرآن برهانی بیاورد تا بدانیم بیانش الهامی از جانب خداوند رحمن است و وسوسه شیطان رجیم نیست. چگونه میتواند آیهای از قرآن بیاورد و سپس با ظن و ازپیش خود چنین تفسیر کند که مقصود خداوند هواپیماها و قطار است که میفرماید:
{وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا ﴿١﴾ فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا ﴿٢﴾ فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا ﴿٣﴾ فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا ﴿٤﴾ فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا ﴿٥﴾} صدق الله العظيم [العاديات].
شیخ المحمودی میگوید این بیان فتوای ساخت هواپیماها و قطار است! ای مرد؛ از خدا بترس؛ تمام علم از آن خداوند است و مردم به چیزی احاطه پیدا نمیکنند مگر او بخواهد و نزول کتاب تنها با هدف روشن نمودن راه هدایت برای عالمیانی است که میخواهند راه راست را درپیش گیرند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ ﴿٢٥﴾ فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ ﴿٢٦﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ﴿٢٧﴾ لِمَن شَاءَ مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ ﴿٢٨﴾ وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّـهُ ربّ العالمين ﴿٢٩﴾} صدق الله العظيم [التكوير].
و هم چنین هدف از بیان اعجازهای علمی [آن چه که خدا بخواهد آن را بیان کند] در قرآن این است که کسانی که از این علوم باخبر میشوند دریابند که قرآن حق است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ من ربّك هُوَ الحقّ وَيَهْدِي إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ} صدق الله العظيم [سبأ:۶].
همان گونه که پیش از این آن چه را که خداوند اراده نمود؛ از آن –قرآن- به حق بیان کردیم و اما در مورد بشارت به انسان درباره وسیلهی سفر و پرواز به فضا؛ برایت آیهای میآوریم که اصل این موضوع در آن آمده و درست درهمین باره است و به انسان بشارت میدهد که روزی از علمی آگاه خواهد شد که بتواند به واسطهی آن به وسیلهی سفر در فضا دست یافته و در فضا پرواز نماید و بشارت این را که انسان به فضا سفر خواهد کرد درآیهای محکم مییابید که از آیات مبارزه طلبانه خداوند در مورد نفوذ و استیلا به آسمان دنیا است. پس فتوایی را خواهید یافت که نشان میدهد انسان با وسایل و اسبابی قادر خواهد شد در فضا پرواز کند. فتوا را در این فرموده خداوند تعالی مییابید:
{أَمْ لَهُم مُّلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبَابِ} صدق الله العظيم [ص:۱۰].
اما کفار قریش و تمام مردمی که در دوران برانگیخته شدن محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- زندگی میکردند، به کل وسیلهای برای بالا رفتن در فضا نداشتند؛ مقصود خداوند کافران امروزین است و خداوند آنها را به مبارزه میطلبد که در فضا بالا روند تا به آسمان دنیا [نزدیک] برسند و با نفوذ به آن به ملاء اعلی و عالم فرشتگان برسند و این مبارزه طلبی خداوند خطاب به عالم جن و انس است. خداوند تعالی میفرماید:
{يَا مَعْشَرَ الجنّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ} صدق الله العظيم [الرحمن:۳۳].
بدانید که مقصود از «سلطان» برای نفوذ و ورود به آسمان همین دنیا و نفوذ با اذن خداوند به ملاء اعلی است و بیان حق فرموده خداوند تعالی: {فَانفُذُوا} مبارزه طلبی پروردگار عالمیان است که: اگر میتوانند، نفوذ کنند؛ ولی قادر نخواهند بود مگر خداوند به آنان چنین اجازهای را بدهد. آنگاه خداوند برای جن و انس روشن مینماید که قادر به نفوذ نیستند مگر اینکه خداوند چنین اجازهای را بدهد؛ چون چیزی که در آنجا مییابند نگهبانان قوی و شهاب است و برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنتَصِرَانِ} صدق الله العظيم [الرحمن:۳۵]
به رغم این که قبل از این مبارزه طلبی؛ اهالی عالم جن میتوانستند به سخنان فرشتگان در ملاء اعلای آسمان دنیا گوش فرا دهند؛ ولی بعد از نزول این مبارزه طلبی از نزد پروردگار عالمیان؛ دریافتند که این تحدی در عالم واقعیات به حقیقت پیوسته است و لذا:
{فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ﴿١﴾ يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ}صدق الله العظيم [الجن]
چون جنیان میدانستند که انسان به آنجا [فضا] نرسیده است چرا که خداوند وسیله سفر و بالا رفتن به فضای بالاتر را به انسان نداده است ولی جنیان به خاطر این مبارزه طلبی؛ ایمان آوردند چون درستی آن را در عالم واقعیات دیدند. برای همین جنیان میگویند:
{وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا ﴿٨﴾ وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا ﴿٩﴾} صدق الله العظيم [الجن].
این یعنی آنها حق بودن این فرموده خداوند تعالی را دریافتند:
{يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنتَصِرَانِ} صدق الله العظيم [الرحمن:۳۵]
لذا جنیان دانستند که این [قرآن] حق است و از نزد پروردگار فرستاده شده؛ مگر جاهلانشان و همین طورعالم شیاطین که آگاهانه، حق را پنهان و کتمان میکنند.المحمودی اگر این آیهای که آوردهای مربوط به «الرجفة» یا سیارک کوچک عذاب که شما نام شهاب سنگ را بر آن مینهید نبود؛ که قبل از رسیدن کوکب بزرگ عذاب به جزیره العرب خواهد خورد، [درمورد آن برایتان توضیح میدادم] این «الرجفة» است که بر طبق اخبار موجود در ذکر در جایی از بلاد مسلمین در وسط عالم فرود خواهد آمد و علت آن نیز روگردانی آنان از دعوت امام مهدی و خودداری از اعتراف به مهدی منتظر بودن اوست تا بعد از تصدیق در کنار بیت العتیق در برابر مردم حضور یابد؛ بلکه به جای اعتراف به حق، پایگاه او را مسدود و فیلتر میکنند و اگر از حادثهای مانند فرود «الرجفة» بر قوم ثمود نمیترسیدم...و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنذَرْتُكُمْ صَاعِقَةً مِّثْلَ صَاعِقَةِ عَادٍ وَثَمُودَ} صدق الله العظيم [فصلت:۱۳].
و اگر نمیترسیدم خداوند بیان حق آن را در عالم واقعی محقق سازد؛ آن را به صورت مفصل و با جزییات بیان میکردم ولی برایشان میترسم که اگر آن را روشن سازم؛ خداوند بیان حق را درعالم واقعیات ثابت کرده و محقق سازد و تنها به همین فرموده خداوند تعالی اکتفا میکنم:
{فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا ﴿٤﴾ فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا ﴿٥﴾} صدق الله العظيم [العاديات]
همانا که خداوند از سیارک عذاب سخن میگوید و ما نمیخواهیم حادثه سیارک عذاب رخ دهد؛ چون در بلاد مسلمین و بلکه در جزیرة العرب رخ خواهد داد و من از سیارک عذاب بر آنان هراسنم؛ این همانی است که شهاب سنگ به آن گفته میشود و خداوند تعالی در این فرموده از آن سخن میگوید: {فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا ﴿٤﴾ فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا ﴿٥﴾} صدق الله العظيم . و اما «النقع» گرد و خاکی است که بعد از وقوع حادثه «الراجفة» و اصابت شهاب سنگ بر میخیزد و اما این فرموده خداوند تعالی: {فَوَسَطْن بِهِ جَمْعًا} این مشخص نمودن محل سقوط است، و معلوم است امت وسطی که در وسط و میان عالم هستند کدامند و برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَلاَ يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُواْ تُصِيبُهُم بِمَا صَنَعُواْ قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِّن دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ} صدق الله العظيم [الرعد:۳۱].
و اما فرموده خداوند تعالی:
{وَلاَ يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُواْ تُصِيبُهُم بِمَا صَنَعُواْ قَارِعَةٌ}
به عذاب فراگیر از سیاره بزرگ عذاب اختصاص دارد و اما فرموده خداوند تعالی:
{ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِّن دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ}
این اشاره دارد به وعدهی خداوند درباره ظهور مهدی منتظر تا خداوند با بندهاش نور خود را برای عالمیان کامل گرداند ولو اینکه مجرمان از ظهور او ناخرسند باشند. این صادق گرداندن وعدهی حق خداوند در آیات محکم کتابش است و خداوند خلف وعده نمیکند و میگوییم:
خدایا آنها را مورد مغفرت خود قرار بده، چرا که نمیدانند... وقتی امام مهدی ناصر محمد یمانی مشتاق است کافران از هلاکت نجات یابند؛ چگونه میتواند برای نجات برادران مسلمانش از عذاب مشتاق و حریص نباشد و در برابرشان صبر پیشه نکند و برعلیهشان دست دعا به سوی خداوند بالا نبرد؟ بلکه ما از خداوند میخواهیم آنها را مورد مغفرت قرار دهد چرا که آنها نمیدانند من امام مهدی منتظر حق پروردگارشان هستم.
شیخ گرانقدر؛ آیا هم چنان در مورد اسم با من مجادله و چون و چرا میکنید ؟ برای آن که حق را دریابی؛ باید برایتان روشن شود مقصود از «تواطؤ» چیست اگر دریافتید منظوراز کلمهی «تواطؤ» مطابقت است! مقصود ازحدیث حقی که میگوید: [يواطئ اسمه اسمي] این میشود که اسم او با اسم من مطابقت دارد؛ پس نام امام مهدی «محمد بن عبدالله» است! اما اگر برایتان روشن شد مقصود از «تواطؤ» فقط توافق وهمراهی است، این یعنی نام «محمد» در توافق (وهمراهی) با نام امام مهدی است «ناصر محمد» . پس به سراغ اهل لغت عربی میرویم و سؤالی که بارها تکرار شده را از آنان میپرسیم؛ آیا درست است بگوییم:
محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وأبو بكر الصديق رضي الله عنه وأرضاه در مهاجرت به سوی یثرب با یکدیگر تطابق داشتند؟
یا صحیح این است که بگوییم: محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وأبو بكر الصديق رضي الله عنه وأرضاه در مهاجرت به یثرب همراه یکدیگر بودند و این هم صحیح است که بگوییم: محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وأبو بكر الصديق رضي الله عنه وأرضاه در هجرت به یثرب موافق و همراه بودند؟
آن گاه میگوییم: آیا نمیبینید که مقصود از «تواطؤ» توافق و همدستی است؟ یعنی نام محمد موافق و همراه با نام امام مهدی است «ناصر محمد»؟ بدان جهت که نام امام حامل خبر و شأن او باشد چرا که بعد از خاتم الأنبياء والمُرسلين محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- نبیّ جدیدی نخواهد آمد و خداوند امام مهدی را تنها برای یاری محمد «ناصر محمد» بر میانگیزد؛آیا از خدا پروا نمیکنید؟ برای همین امام مهدی با آن چه که بر محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- نازل شده بود با شما مجادله کرده و شما را به پذیرش حکمیت قرآن عظیم فرا میخواند.
از آنجا که کلمه «تواطؤ» را در فرموده خداوند تعالی در قرآن عظیم مییابیم که:
{إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عَامًا وَيُحَرِّمُونَهُ عَامًا لِيُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ} صدق الله العظيم [التوبة:۳۷].
و چگونگی «مواطاة» در اینجا این است: از آنجا که خداوند اولین ماه سال هجری را آخرین ماه دارای حرمت قرار داده و آن ماه محرم است؛ میبینید که اولین ماه در سال هجری آخرین ماه دارای حرمت موافق وهمراه هم هستند یعنی موافق اولین ماه سال هجری است؛ پس کسانی که میخواهند حرام خداوند را در ماه محرم حلال کنند؛ یک ماه به تعداد ماههای سال قمری اضافه میکردند تا موافق ماه محرم الحرام باشد چون این ماه اول سال هجری و آخرین ماه از ماههایی است که خداوند برای آن حرمت اعلام کرده است. برای همین سالشان را بیش از دوازده ماه قرار میدادند ولی اکثر شما از مکر شیطان بیخبرید
لذا نتیجه میگیریم «المواطاة» به معنی مطابقت نیست؛ چون اگر چنین بود سالشان با سال قمری تطابق پیدا میکرد و در پایان ذی الحجه خاتمه مییافت؛ لذا «التواطؤ» زیاد کردن تعداد ماههای سال است تا سالشان با ماه محرم الحرام تمام شود و در آن اعیاد میلاد و فسق و فجور باشد.
از آنجا که برایتان روشن شد مقصود از «المواطاة» مطابقت نیست؛ بلکه «تواطؤ» یعنی موافقت و همراه و همدست شدن است؛ پس «تواطؤ» تطابق نیست! و دلیل قاطع این است که: همهی علمای لغت عربی میدانند که درست نیست گفته شود: «محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وأبو بكر الصديق رضي الله عنه وأرضاه در هجرت به مکه تطابق داشتند» پس چگونه به خود حق دادهاید و با چه علم لغوی میگویید که «تواطؤ» تطابق است تا اینکه به زعم خود اسم امام مهدی را «محمد بن عبدالله» قرار دهید و این بر مبنای این گفته است که : [يواطئ اسمه اسمي واسم أبيه اسم أبي]، ولی حدیث حق این است: [يواطئ اسمه اسمي في اسم أبيه].
آن کس که گمان کرده ایشان گفتهاند: «و اسم ابیه» از روی ظن حرف زده و ایشان فرمودهاند: «فی اسم ابیه» به هرحال حتی اگر حدیث حقی از نبی برایتان آمده بود که فتوا بدهد نام امام مهدی، ناصر محمد یمانی است؛ به خداوند که در برابر علم؛ اسم بکاری نمیآید ولی اکثر شما توجه نمیکنید؛ آیا نمیدانید که خداوند حجت را در فزونی دانش نسبت به علمای دین مسلمین قرار داده است، آیا پروا نمیکنید؟ پس چرا خداوند دانش امام مهدی را بر تمام علمای دینی مسلمین فزونی داده است؟ در غیر این صورت چگونه میتواند در موارد اختلاف دینی میانتان حکم کند تا با صفوف متحد همگی در راه راست قرار گیرید؛ آیا فکر نمیکنید؟
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين، والسلام من الله على من اتبع الهدى.
الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
- 52 -
الإمام ناصر محمد اليماني
24 - 03 - 1432 هـ
28 - 02 - 2011 مـ
03:12 صباحاً
ـــــــــــــــــــــ
البيان الحق في قوله تعالى:
{ وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا ﴿١﴾ فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا ﴿٢﴾ فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا ﴿٣﴾ فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا ﴿٤﴾ فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا ﴿٥﴾ } صدق الله العظيم [العاديات].
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمد رسول الله خاتم الأنبياء والمرسلين إلى الناس كافة وكافة أنبياء الله ورسله من الجنّ والإنس وأصلي عليهم وعلى آلهم الطيبين وجميع المسلمين وأسلمُ تسليماً..
ويا أيها الشيخ الكريم الذي ردّ علينا باسم الإدارة، لا تكن شخصاً مجهولاً يحاور الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني بل عرّفنا على شخصكم الكريم لكي نعلم من تكون وجميع المسلمين المتابعين لهذا النبأ العظيم، وأقِمْ الحجّة بالحقّ على الإمام ناصر محمد اليماني إنْ كنت تراه ليس إلا كمثل الذين يدّعون المهديّة بغير علمٍ ولا هدىً ولا كتاب منير، وهيهات هيهات.. وأقسمُ بربّ الأرض والسماوات إنّي الإمام المهديّ أجادلكم بآيات الكتاب المحكمات البيّنات لعالِمكم وجاهلكم ولذلك لم يستطِع جميع من أظهرهم الله على بيان القرآن بالقرآن للإمام المهديّ أن يطعنوا في البيان الحقّ شيئاً.
وسبق وأن أفتيناكم كيف تُفرِّقون بين البيان الحقّ للقرآن بوحي التّفهيم من الربّ إلى القلب فيعلمه بالبرهان المبين ليستنبطه لكم من محكم القرآن لتعلموا أنّه وحي التّفهيم وليس وسوسة شيطان رجيم، فأين تذهبون؟ فاتّقوا الله وأطيعوني، واستجيبوا لدعوة الاحتكام إلى الله، وما على الإمام المهديّ إلا أن يستنبط لكم حكم الله بالحقّ فيما كنتم فيه تختلفون في الدين، فنأتيكم بحكم الله البيّن من محكم الكتاب ليتذكّر أولو الألباب، حقيقٌ لا أقول على الله إلا الحقّ والحقّ أحقّ أن يُتّبع.
وأما حين يكون البيان للقرآن بالظنّ من عند أنفسكم كمثل بيان الشيخ المحمودي فتجدونه بياناً معدوم البرهان من الرحمن تماماً، فلم يستطِع أن يأتيكم المحمودي بالبرهان لبيان هذه الآية من محكم القرآن حتى نعلم أن بيانه إلهامٌ من الرحمن وليس وسوسة شيطان، ولكنه تبيّن لنا أن بيانه ليس إلا وسوسة شيطانٍ ما أنزل الله بها من سلطان في محكم القرآن، فكيف أنّه يأتي بالآية من القرآن ومن ثم يفسِّرها بالظنّ من عند نفسه إنَّ الله يقصد الطائرات والقطارات في قول الله تعالى: {وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا ﴿١﴾ فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا ﴿٢﴾ فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا ﴿٣﴾ فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا ﴿٤﴾ فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا ﴿٥﴾} صدق الله العظيم [العاديات].
ومن ثم يقول الشيخ المحمودي أنّ ذلك بيانٌ يفيد الفتوى عن صنع الطائرات والقطارات! ويا رجل، اتقِ الله، والعلم كله لله ولا يحيطون بشيءٍ من علمه إلا بما شاء، وإنما أنزل الله الكتاب بهدف تبيان طريق الهدى للعالمين لمن شاء منهم أن يستقيم. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ ﴿٢٥﴾ فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ ﴿٢٦﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ﴿٢٧﴾ لِمَن شَاءَ مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ ﴿٢٨﴾ وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّـهُ ربّ العالمين ﴿٢٩﴾} صدق الله العظيم [التكوير].
وكذلك بيان ما يشاء الله من علوم الإعجاز العلمي وإنما يتبيّن للذين أحاطهم بذلك العلم فقط فيتبيّن لهم أنه الحقّ تصديقاً لقول الله تعالى: {وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَيَهْدِي إِلَىٰ صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم [سبأ]، كما سبق وأن بيّنا ما شاء الله منه بالحقّ.
وأما عن التبشير للبشر عن أسباب السفر بالطيران للارتقاء في الفضاء فسوف نأتيك بآيةٍ في قلب وذات الموضوع تُبشّر الإنس أنّ الله سوف يحيطهم بعلمه حتى يطيروا في الفضاء عبر أسباب السفر في الفضاء، والذي يشير إلى أنّ الإنسان سوف يطير في الفضاء فتجدونه في آيةٍ محكمةٍ من آيات التحدي لغزو السماء الدنيا، وسوف تجدون فتوى علم الإنسان أنه سوف يطير في الفضاء عبر وسائل الأسباب، فتجدوه في قول الله تعالى: {أَمْ لَهُم مُّلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا ۖ فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبَابِ ﴿١٠﴾} صدق الله العظيم [ص].
ولكن كفار قريش وكافة البشر في عصر بعث محمد رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم - ليس لديهم من أسباب الرقي بالفضاء شيئاً على الإطلاق؛ بل يقصد كفار اليوم من البشر، وإنما تحداهم الله أن يغزوا الفضاء حتى يصلوا إلى السماء الدنيا فينفذوا إلى الملأ الأعلى إلى عالَم الملائكة والتحدي كان من الله لعالَم الجنّ و الإنس. وقال الله تعالى: {يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا ۚ لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ ﴿٣٣﴾} صدق الله العظيم [الرحمن].
ألا وإن السلطان بنفوذ الاختراق هو بالضبط في ذات السماء الدنيا بالإذن من الله للنفوذ إلى الملأ الأعلى، والبيان الحقّ لقول الله تعالى: {فَانفُذُوا} هو تحدي من ربّ العالمين إن استطاعوا أن ينفذوا ولن ينفذوا إلا أن يأذن الله لهم بذلك. ثم بيّن الله للجنّ والإنس أنّهم لا يستطيعون النفوذ حتى يأذن الله لهم كونهم سوف يجدونها مُلئت حرساً شديداً وشهباً، ولذلك قال الله تعالى: {يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنتَصِرَانِ ﴿٣٥﴾} صدق الله العظيم [الرحمن].
وبرغم أن عالَم الجنّ كانوا من قبل هذا التحدي يستطيعون السماع إلى ما يشاء الله من كلام الملأ الأعلى الملائكي بالسماء الدنيا ولكنهم بعد نزول هذا التحدي من ربّ العالمين وجدوا أنّه الحقّ على الواقع الحقيقي، ولذلك: {فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ﴿١﴾ يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ} [الجن:1-2]، كون الجنّ يعلمون أنَّ الإنس لم يصلوا إلى هناك كون الله لم يحِط الإنس بأسباب السفر للارتقاء إلى الفضاء العلوي، ولكن الجنّ آمنوا بسبب هذا التحدي كونهم وجدوه بالحقّ على الواقع الحقيقي، ولذلك قال الجنّ: {وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا ﴿٨﴾ وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا ﴿٩﴾} صدق الله العظيم [الجن].
وهذا يعني أنّهم وجدوا البيان الحقّ لقول الله تعالى: {يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنتَصِرَانِ ﴿٣٥﴾} صدق الله العظيم [الرحمن]، ولذلك عَلِمَ الجنّ أنه الحقّ من ربّهم إلا الجاهلون منهم وعالَم الشياطين يكتمون الحقّ وهم يعلمون.
ولولا أنَّ هذه الآية التي جئت بها يا المحمودي تختص بالرجفة لكويكب العذاب الأصغر بما يسمونه بالنيزك يضرب قُبيل كوكب العذاب الأكبر في الجزيرة العربيّة وهو الرجفة يضرب في مكانٍ في بلاد المسلمين وسط العالَم في علوم الأخبار في الذكر بسبب إعراضهم عن دعوة الإمام المهديّ وأبوا أن يعترفوا بالإمام المهديّ المنتظَر ليظهر للناس عند البيت العتيق من بعد التصديق؛ بل وتم حجب موقعه لديهم، ولولا أني أخشى عليهم من الرجفة كمثل التي أصابت قوم ثمود. تصديقاً لقول الله تعالى: {فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنذَرْتُكُمْ صَاعِقَةً مِّثْلَ صَاعِقَةِ عَادٍ وَثَمُودَ ﴿١٣﴾} صدق الله العظيم [فصلت]، ولولا أنّي أخشى أن يصدُق الله البيان بالتأويل الحقّ على الواقع الحقيقي، إذاً لبيّنتُها وفصلتُها تفصيلاً ولكني أخشى عليهم لئن بينتُها أن يصدقني الله بيانها بالحقّ على الواقع الحقيقي، وأكتفي بقول الله تعالى: {فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا ﴿٤﴾ فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا ﴿٥﴾} صدق الله العظيم [العاديات].
وإنما يتكلم عن كويكب العذاب ونحن لا نريد تحقيق رجفة كويكب العذاب كونها في بلاد المسلمين بل في الجزيرة العربيّة وأخشى عليهم من كويكب العذاب وهو بما يسمونه بالنيزك وهو المقصود في قول الله تعالى: {فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا ﴿٤﴾ فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا ﴿٥﴾} صدق الله العظيم. فأما النقع فهو إثارة غبار نيزك الرجفة من بعد الحدث. وأما قول الله تعالى: {فَوَسَطْن بِهِ جَمْعًا} وذلك تحديد موقع سقوطه، ومعلوم أين تكون الأمّة الوسط التي هي وسط العالَم ولذلك قال الله تعالى: {وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُم بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِّن دَارِهِمْ حَتَّىٰ يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّـهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ} صدق الله العظيم [الرعد:31].
فأما قول الله تعالى: {وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُم بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ} فهو يخصّ بالعذاب الشامل لكوكب العذاب الأكبر، وأما قول الله تعالى: {أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِّن دَارِهِمْ حَتَّىٰ يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّـهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ} فهو يخصّ بوعد الله بظهور المهديّ المنتظَر ليتم بعبده نوره على العالمين ولو كره المجرمون ظهوره. تصديقاً لوعده بالحقّ في محكم كتابه إنَّ الله لا يخلف الميعاد، ونقول: اللهم اغفر لهم فإنهم لا يعلمون، فإذا كان الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني حريصاً على إنقاذ الكافرين من الهلاك فكيف لا نحرص على إنقاذ إخواني المسلمين من عذاب الله بالصبر عليهم والإعراض عن الدعاء عليهم؟ بل ندعو لهم الله أن يغفر لهم فإنهم لا يعلمون أنّي الإمام المهديّ المنتظَر الحقّ من ربهم.
ويا فضيلة الشيخ ألا تزالون تحاجّونّي في الاسم! وحتى تعلموا الحقّ فلا بدّ لكم أن تتبيّنوا ما هو التواطؤ، فإن وجدتموه أنّه يقصد بكلمة التواطؤ أي التطابق! فأصبح الحديث الحقّ: [يواطئ اسمه اسمي]. يقصد به "يطابق اسمه اسمي" ثم يكون اسم الإمام المهديّ هو (محمد بن عبد الله)! ولكن إذا تبيّن لكم أنّ المقصود بالتواطؤ هو التوافق فقط، فهذا يعني إنّ الاسم (محمد) يوافق في اسم الإمام المهديّ (ناصر محمد) ومن ثم نلقي إلى أهل اللغة العربيّة منكم بسؤال لطالما ألقيناه كثيراً، فهل يصح أن نقول:
تطابق محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وأبو بكر الصديق رضي الله عنه وأرضاه على الهجرة إلى يثرب ؟
أم الصحيح هو أن نقول: تواطأ محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وأبو بكر الصديق رضي الله عنه وأرضاه على الهجرة إلى يثرب، وكذلك يصح أن نقول: توافق محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وأبو بكر الصديق رضي الله عنه وأرضاه على الهجرة إلى يثرب؟
ومن ثم نقول أفلا ترون أنّ التواطؤ المقصود هو التوافق؟ بمعنى أنّ الاسم محمد يوافق في اسم الإمام المهديّ (ناصر محمد)؟ وذلك لكي يكون في اسم الإمام خبره وشأنه كونه لا نبيّ جديد من بعد خاتم الأنبياء والمرسلين محمد رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم - وإنما يبعث الله الإمام المهديّ (ناصر محمد) أفلا تتقون؟ ولذلك يجادلكم الإمام المهديّ بما تنزل على محمدٍ رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم - وأدعوكم للاحتكام إلى القرآن العظيم.
وبما أن كلمة التواطؤ في القرآن العظيم أجدها في قول الله تعالى: {إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ ۖ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عَامًا وَيُحَرِّمُونَهُ عَامًا لِّيُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّـهُ فَيُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّـهُ ۚ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ ۗ وَاللَّـهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [التوبة].
فكيفية المواطأة هنا هي: بما أنّ أول أشهر السنة الهجريّة قد جعله الله هو آخر الأشهر الحرم وهو شهر محرم تجدون أنّ أول السنة الهجريّة يواطئ آخر الأشهر الحرم أي أنّه واطأ الشهر الأول للسنة الهجريّة، فكذلك الذين يريدون أن يحلوا ما حرم الله في شهر محرم زادوا شهراً على عدد أشهر السنة القمريّة ليواطئوا شهر محرم الحرام كونه في أول السنة الهجريّة وجعله الله آخر الأشهر الحرم، ولذلك زادوا سنتهم أكثر من اثني عشر شهراً، ولكن أكثركم يجهلون مكر الشياطين.
ونستنتج أنّ المواطأة لا تعني المطابقة فلو كانت سنتهم تطابق السنة القمريّة إذاً لانتهت في شهر ذي الحجّة إذاً التواطؤ هو الزيادة بعدد الأشهر لتنتهي سنتهم في شهر محرم الحرام، فيكون فيه أعياد الميلاد والفسق والفجور في شهر محرم الحرام، وبما أنّ المواطأة تبيّنت لكم أنّه لا يقصد بها المُطابقة بل التواطؤ هو التوافق، وليس التواطؤ هو التطابق! والدليل القاطع هو: أنّ جميع علماء اللغة العربيّة يعلمون أنّه لا يصح أن نقول: (تطابق محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وأبو بكر الصديق رضي الله عنه وأرضاه على الهجرة إلى يثرب)، إذاً بأي حقٍّ وفي علم أي لغة جعلتم التواطؤ هو التطابق حتى زعمتم أنّ اسم الإمام المهديّ لابدّ أن يكون (محمد بن عبد الله) وأنّ ذلك بناء على قول محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: [يواطئ اسمه اسمي واسم أبيه اسم أبي]، والحديث الحقّ هو: [يواطئ اسمه اسمي في اسم أبيه].
فظنه من ظنه أنّه قال واسم أبيه وهو قال في اسم أبيه، وعلى كل حالٍ حتى ولو جاءكم حديثٌ حقٌّ عن النبي يفتيكم أنّ اسم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني فتالله لا ولن يغني الاسم عن العلم شيئاً ولكنّ أكثركم يجهلون، أفلا يعلمون أنّ الله جعل الحجّة هي في بسطة العلم على كافة علماء الدين في المسلمين أفلا تتقون؟ فإذا لم يزِد الله الإمام المهديّ بسطةً في العلم على كافة علماء الدين في المسلمين؟ إذاً فكيف يستطيع أن يحكم بينهم فيما كانوا فيه يختلفون في الدين حتى يوحد صفّهم على الصراط المستقيم أفلا تتفكرون؟
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين، والسلام من الله على من اتبع الهدى ..
الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني .
__________________
اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..